کشکول -
بهم راى بده، با هيچى هم کارت نباشه
اشاره: به دليل گرفتارى، از اين به بعد فکر کنم که در حد همان هفتهاى يک کشکول در خدمت باشم. شايد هم يک چند وقتى کرکره را کشيديم پايين. شما دوستان عزيز هم عادت داريد به اين رويه ما. (و البته لطف زياد هم داريد.)
الف) وبلاگدارى: هر چيزى که دوست داريم بنويسيم، اما چيزى ننويسيم که زود پشيمان بشويم و عذرخواهى کنيم.
ب) بهداشت وبلاگخوانى: از ما گفتن، مراقب سلامت خود باشيد. آهاى دوست عزيز، شما همين يک ربع پيش گويا نيوز را ريفرش کردى. فکر مى کنى در اين فاصله کسى سرطان گرفت و مرد و مملکت بهشت شد و فرشاد گويا نيوز هم بلافاصله لينکش را گذاشت؟! ها؟
ج) ايرانىبازى: چون من با خط بريتيش ارويز دارم مىروم، بريتيش ارويز بهترين خط دنيا است. برگشتم البته از آمستردامه و چون فرودگاهش رو بابا جونم برام ساخته بهت اجازه مىدهم که چند دقيقهاى در مورد اين فرودگاه حرف بزنى و نظر من رو تاييد کنى.
د) سياست: بعضىها که در نکتهدانى و مچگيرى و توهمشناسى شهره بودند، اين روزها پارانويا گرفتهاند انگار. فکر مىکنند که همه قصد دارند کانديداى مورد نظرشان را خراب کنند. حتى ميگويند که وبسايت اين کانديداى عزيز هم به عمد، مکش مرگ ما طراحى شده. از آن طرف داشته باشيد که خود کانديداى محترم با سخنان گهربار خويش بدجور مشغول خراب کردن خودش است. (جسارتاً بويش بلند شد!) نکند به قول مش قاسم «پندارى آقا را چيزخورشان کردهاند؟»
ه) اقتصاد: هيچ کانديدايى در مورد ماليات حرف نمىزند. چرا؟ مزاياى ماليات نيازى به گفتن ندارد، حتى اگر دولت ناکارآمد باشد و آن را خرج اتيناى خود کند. راه آينده ايران تنها از ماليات مىگذرد. چيزى که آخوندها از آن گريزان هستند و گربهرقصانىها و بحران سازيهاشان براى فرار از همين چيزها است. در عجبم که اقتصادنويسهاى ما در مورد همه چيز و همهجا مىنويسند و با همه چيز کار دارند جز ماليات، چرا؟
و) شخصى: آدم به سرش ميزند که از اين دلقک بازار انتخابات - هر چه که جلوى خودش را ميگيرد که مداخله نکند - گهگاه يک چيزى بنويسد. پست قبلى بنده هم در همين راستا بود. اصلاً مساله، مساله ما نيست، به ما «منفعلين سياسى» چه مربوط؟ لابد مردم خودشان بهتر مصلحت خود را مى دانند. به اين فيلمها هم کارى نداشته باشيم. دشمن شناس بدبخت هى گفته بود که براى انتخابات خيلى اتفاقهاى عجيب و غريب خواهد افتاد و هى شما خنديديد بهش! (در حاشيه: اگر ديديد که حاجى بخشى و دکتر هوشنگ امير احمدى هم با هم سالسا رقصيدند هيچ تعجب نکنيد! هر چند که شما از اينکه من مى گويم تعجب نکنيد، تعجب مىکنيد! چون اصلاً جايى براى تعجب نگذاشتند اينها)
ز) فيلم: اگر وقت کرديد به جاى فيلم Interpreter و ديدن قامت رعناى خانم نيکول کيدمن و ژست هاى شش در چهار شون پن، فيلم Sideways را که از کارگردان فيلم «درباره اشميت» است، ببينيد و با زندگى عجيب و غريب آمريکايى بيشتر آشنا شويد.
اين کشکول ما هم مثل فيلمهاى هاليوودى happy end شد! شاد باشيد.