کار معين تمام شد
بياييد انتزاعى و تخيلى و احساساتى بحث نکنيم. يک سناريوى محتمل را بر مبناى آنچه که تجربياتى که در گذشته پيش آمده و اوضاع کلى کشور تشريح کنيم و ببينيم که وقايع آينده چقدر به اين سناريو نزديک خواهد بود. اگر دوستان سناريوى بهترى مىبينند بيان بفرمايند.
۱. اقتدارگرايان فعلاً تا روز انتخابات به معين کارى ندارند و اشتباه دوم خرداد را تکرار نمىکنند. هر چه معين وعده و وعيد و قولهاى بسيار سنگين مىدهد آنها هم ساکت مانده و گوش مىدهند. البته از گوشه و کنار زمزمههايى برخواهد خاست که شوراى نگهبان نظارت استصوابىاش هميشه هست و تنفيذ حکم توسط رهبرى مشروط خواهد بود (تنفيذ اول رهبر را به خاتمى به ياد داشته باشيد) اينها فعلاً اهرمهاى بازى انتخابات خواهد بود، بسته به اين که ببينند چقدر معين در نظرسنجىها جلو است با احتياط و به آرامى بدون اينکه مردم را به لجبازى بيندازند، براى دلسرد کردن حاميان معين از اين اهرم ها گاهى استفاده خواهند کرد. اما هدف اصلى شرکت هرچه بيشتر مردم در انتخابات است و بر خلاف چيزى که نشان مى دهند از راى آوردن هاشمى چندان هم نگران نيستند. هاشمى هميشه اهل معامله بوده است. چه کسى بهتر از هاشمى مى تواند هم براى نظام مشروعيت صورى بياورد و چند تا اتو کشيده به صورت دکور به کشور برگردند و در اين حال رهبر هر چند وقت يکبار داد بزند که اين ليبرال ها را نگذاريد تکان بخورند که ما هر چه مىکشيم از دست اينها است. به بيان دقيقتر هاشمى بحران مشروعيت و کارآمدى را هر چند نسبى ولى توامان حل مى کند. پس هاشمى گزينه اول نظام است و هيچ در اين شک نکنيد.
۲. فرداى انتخابات (اگر معين راى بياورد که من به جد شک دارم) فشارها شروع مى شود. اشخاص تندرو بالاى منابر مى روند و گربهکشى دم حجله شروع خواهد شد. روز تنفيذ گوش معين را مىبرند. فشارهاى پنهان شروع مى شود. بعضى از لات و لوت هاى مجلس هفتم براى کابينه خط و نشان مى کشند. مستقلها به عنوان مرغ عروسى و عزا و گوشت دم توپ سر بريده مى شوند. هر دو سه هفته يک نفر (در اين چند سال «دز اصلاحات» اگر دقيق بدست نيامده باشد دز استبداد به خوبى و به طور کاملا تجربى به دست آمده است!) دستگير و به سلول انفرادى هدايت مى شوند و هر دو سه ماه يکى آزاد مى شود و «فعالان سياسى» هم مشغول و خوشحال از تلاش پسينى و واکنش گرايانه براى بيرون آوردن دوست و همکار خود. همه هم راضى و خوشحال. دو سه عدد شورش کور هم راه مىاندازند و انرژى پتانسيل جامعه را تخليه مىکنند و اصلاحطلبان عاشق امام را مىترسانند که نظام (از ديد خط امامىها کاردستى امام) در خطر است. کابينه معين مجبور است از افراد ميانه رو و بى خطر تشکيل شود. چون مجلس هفتم راى نمى دهد و با عرض معذرت کله خرابتر از اين حرفها هستند. (اگر معين دنبال آدم هاى تندرو و رد صلاحيت شده در کابينه اش مى گردد، بايد براى تک تک آنها حکم حکومتى بگيرد.) معين هميشه زير دين آقا خواهد بود. جالب اينجا است که از همين الان زمزمه اين را شروع کرده اند که خود آقا رهبرى اصلاحات را در دست بگيرد. اصلاحات توسط رهبر به يک طنز بيشتر شبيه است چون رهبر و نهادهاى منتسبش به هيچ وجه آمادگى و ظرفيت اصلاحات را ندارند.
جان کلام: موج انتخابات خيلى سريع فروکش خواهد کرد و اميد کاذب مردم که فراگير هم نيست سريع ميرا خواهد شد. قول هاى معين هيچکدام عملى نيست و ايشان حداکثر کارى که مى تواند بکند استعفا است. در کارنامه فعلى معين نقدى از گذشته و فهم اينکه چرا خاتمىچىها شکست خوردند، نيست. حتى حرفى از دولايحه حداقلى اختيارات رييس جمهور ديده نمى شود و برنامه مشخصى براى تحقق وعدهها نيست. با قول و وعده وعيد نميشود کار را پيش برد. متاسفم براى آقاى معين که تحت تاثير جوانان احساساتى و کسانى که ميخواهند به هر طريق که شده کارى بکنند و ظرافت هاى کار سياسى در ايران را نميدانند، قرار گرفت.
راه حل بنده چيست؟ (بارها گفتهام و باز تکرار مىکنم) پيش به سوى تشکيل حرکتهاى مستقل با گام هاى کوچک و کوتاه و عملى و ترجيحاً غير سياسى: ترافيک تهران، آلودگى هوا، تمرکززدايى از پايتخت، شفافسازى ماليات، حرکتهاى فمينيستى، جنبش کاهش تصادفات بين جادهاى، چالش با نيروى انتظامى، پيگيرى بزهکاريها و احکام ناعادلانه قضايى و اقداماتى از اين دست که در وبلاگستان به خوبى نمود دارد و در دنياى واقعى مى تواند در قالب گروههاى اجتماعى حضورى پررنگ تر از پيش داشته باشد. متاسفانه تجربه نشان داده که بدلايل مختلف بازى انتخابات مانع و ترمز اين فعاليتها بوده است و جامعه جوان ما وقت و انرژى خود را صرف «معجزه صندوق» - که همان زاييدن موش از کوه باشد - چه در جهت حمايت چه در جهت تحريم کرده است و بعد در نيم پريود نااميدى افتاده است. هرچند خود «تحريمچى» هستم ولى از انتخابات اين چنينى دستاورد زيادى نصيب حاميان و تحريم کنندگان نخواهد شد. (فرداى انتخابات يک اتفاق عجيب خواهد افتاد، خورشيد از شرق طلوع خواهد کرد!) بايد به اين بازى پايان داده شود. چه اين نظام ضعيف باشد چه مقتدر چه باشد چه نباشد. بياييد چيزى بسازيم که در اين سرزمين طوفان و بلا و آب و هواى سياسى متغير و منطقه پر از بحران و آشوب و اين جامعه احساساتى و متغير الاحوال پايدارتر و ماندنىتر باشد. بياييد يک ده را فعلاً آباد کنيم و ضد زلزله هم بسازيمش.