گنجىها را هيچگاه فراموش نمىکنيم
يک هفته گنجى شديم و گنجى مانديم. اين نه براى افزودن بر تعداد خواننده بود نه براى اينکه نشان بدهيم فردى آزاديخواه و کار بلد هستيم و اهل فضل و تفاخر، نه مى خواستيم چماقى بر سرکسانى که گنجى نشدند بکوبيم و نه خود گنجى از اين کار ما نفعى برد، الا اينکه ممکن است به گوشش رسانده باشند که تعدادى وبلاگ و سايت به احترامش ايستادند، کلاه از سر برداشتند و يادى از او کردند. به گمانم او اندکى خوشحال خواهد شد نه به خاطر خودش بلکه به خاطر اينکه هنوز کسانى هستند که لااقل به احترام آزادى بيان حاضرند حداقل کارى کم خطر انجام دهند.
اما چون گنجيها بسيارند. کسانى که از حبس سياسى به در آمدهاند و به آرامى به کار خود مشغولند، زيدآبادى و عزت ملى مذهبى ها از اين دسته اند. عبدالله نورى حسرت گفتن يک آخ را بر دل دشمن کينه توز خود گذاشت، يوسفى اشکورى مردانه لباس تزوير و ريا را از تن کند، برادران محمدى و باطبى و چند تن ديگر هنوز در بندند، طبرزدى هنوز آنجاست، مرد آهنين عباس امير انتظام همچنان بلاتکليف بين زندان و بيمارستان و منزل تحت نظر، سه يار ملى مذهبى هنوز در حبس، سيامک پورزند از کار افتاده، مجتبى جوان وبلاگ نويسى که به ناجوانمردى تمام گرفتار آمده، خبرنگاران و فعالان اينترنتى سمپات با مشارکت هنوز بلاتکليف، و ده ها فرد ديگر تحت فشار هاى آشکار و پنهان قوه قهريه رژيم و با همکارى دولت کريمه سيد خندان. هزاران نفر ممنوع الخروج و صدها هزار نفر ممنوع الورود! نه اين سياهه پايانى برايش نيست. کرور کرور آدم دلسوز و علاقمند به کشور را اينها نابود کردند يا از کار انداختند.
نه ما فراموش نمى کنيم! مطمئن باشيد حتى اگر از سياست متنفر شده باشيم، يادمان نمى رود که چه بر سر نخبگان اين قوم رفت و چه بلايى بر سر اين مملکت آمد. امکان ندارد که فراموش کنيم.