کشکول هفتگى*
الف) فرودگاه امام افتتاح شد. ميگ و سوخوئى هم به پرواز درنيامد و سردار فلانى هم با يک کاميون آدم جانم بسيج نگفت و روى باند عربده نکشيد. بريتانيا و کانادا هم به شهروندانشان توصيه کردند که به اين فرودگاه نروند. (يعنى چى؟) البته از سالها پيش در مورد ملاحظات «ايمنى» فرودگاه (و نه «امنيتى» به قول بىبىسى) حرف و حديث جدى و البته از جانب اهل فن، زياد بوده است. طبق معمول اين خبرهاى مرتبط با جان انسان ها پشت خبرهاى داغ انتخابات مضحک گم مى شود. کاش خبرنگاران ما در اين حوزهها بيشتر مى پرداختند و بحثهاى بىنتيجه انتخابات را دور مىانداختند.
ب) انتخابات بىمعنى امسال اگر هيچ حسنى نداشته باشد، يک خوبى دارد و آن هم اين است که بالاخره رييس جمهور جامعه مدنى و شهردار آبادگر متوجه شدند که تهران ترافيک خيلى سنگين دارد! بايد شکر کرد و از همه مسوولين نظام پاسخگو قدردانى. همين هم ميتوانست نباشد! عجب مسوولين نازنينى داريم ما و چه مردم پيگيرى واقعاً. آقا مظنه ۲۰۶ چنده؟ يکى بخرم آلبالويى چشم همکاران از کاسه دربياد.
ج) درختان شهر ما با اينکه هوا يکماه بود که گرم شده بود خيلى سبز نشده بودند گويى منتظر واقعهاى بودند و اين عجيب بود. ديروز که برف باريد فهميديم که حق با درختان بود که هزاران سال است اينجا هستند و هواى موذى اينجا را بهتر از من و تو ميشناسند.
د) روز کارگر هم در راه است و بنده و جنابعالى هم کارگريم و سالهاى سال است که بيل مى زنيم و به زور بازو و فکر نان مى خوريم. روزمان مبارک! اگر اين چپيها و آرمانهاى چپ نبودند سرمايهداران خوش اشتها همه انسانها را تا حالا يا چپ کرده بودند يا يک لقمه چپ! سرمايهدارى بىحيايى که به صغير و کبير هم رحم نمى کند و همه را اجير خود کرده است. درود بر چپ و آرمانهاى زيباى چپ.
* بالاخره گمشده نوشتارى خودم را پيدا کردم. هر هفته يکبار گذرى و نظرى. کمى پيش برويم تا ببينيم که چه مىشود.