موفقيت ديگرى براى فانوس
در بين خبرها خواندم که «گزارشگران بدون مرز»، فانوس را هم جزو وبلاگ هاى برگزيده مدافع آزادى بيان انتخاب کرده است. خبر بسيار خوبى بود و از نظر شخصى احساس کردم که - اگر حمل بر خودستايى نمى کنيد - زحماتى که در اين چند ساله کشيده بودم، بالاخره ثمر داد.
قصه جدايى من از فانوس، حکايت غريبى است که از جنس نفرت و دوست نداشتن نيست. شايد در فرصتى مناسب اشاره اى به آن بکنم. اينکه چرا مدتى است که مطلبى براى فانوس نمى نويسم آن هم حکايتى ديگر است که هر چه نگاه مى کنم از جنس کينه و کدورت نيست. من از صميم قلب خوشحالم که وبلاگى گروهى که به همت دوستان و هميارى همه بزرگواران پا گرفت، به جايگاهى خوبى رسيد و خوشحالتر مى شوم که دوستان عزيز بيش از پيش در حفظ اعتبار بدست آمده بکوشند.
فانوس خانه سوت و کور من بود و با کمال رغبت مهمانانى به آنجا دعوت کردم که از جان عزيزتر بودند، به اين مناسبت بود که آن خانه رونق گرفت و فانوسى فروزان شد. مهمانان در اصل صاحبخانه بودند و موجب ابتهاج و مباهات مهمانى کوچک که کمکم بار مى بست. هدف همين بود و بيش از اين راه طولانى تا موفقيت جمعى چيز ديگرى در بين نبود. مهمان به آرامى کنار کشيد و رفت تا بيش از پيش تجربه کند و گهگاه بنويسد و صد چندان بخواند و فروتن باشد.
اينک در کنار يک فانوس پر نور، يک کبريت کوچک نيز به جنگ تاريکى ها رفته است.