مجلس هفتم
به ياد شهيد آزاديخواه ميرزاده عشقى:
«اين مجلس هفتم به خدا ننگ بشر بود، ديدى چه خبر بود؟»
اسلام که نه باسن «زيدى» به خطر بود، ديدى چه خبر بود؟
روحانى دکتر به وين راه و سفر بود، ديدى چه خبر بود؟
گاهى به بروکسل و رم و مسکو نظر بود، ديدى چه خبر بود؟
آن سيد خندان به سخن شاه و قدر بود، ديدى چه خبر بود؟
در عالم فرصت تبه و باد و هدر بود، ديدى چه خبر بود؟
آن عالم ما جفتکن کفش پدر بود، ديدى چه خبر بود؟
ليکن به شبى در ره صد ساله سفر بود، ديدى چه خبر بود؟
اين مجلس آقا پى هر نقره و زر بود، ديدى چه خبر بود؟
سردار شکنجه ز پى حظ بصر بود، ديدى چه خبر بود؟
سردار سناتور به مثل اهل نظر بود، ديدى چه خبر بود؟
رهيافته ى لمپنى و فتنه و شر بود، ديدى چه خبر بود؟
شلاقزن دير مغان اهل اهر بود، ديدى چه خبر بود؟
و اين خرس سپاهى همهاش فکر کمر بود، ديدى چه خبر بود؟
آبادگرى در پى امحاى بشر بود، ديدى چه خبر بود؟
رهيافتهاى طالب ساطور و تبر بود، ديدى چه خبر بود؟
رهيافتهاى موهن هر قاطر و خر بود، ديدى چه خبر بود؟
مجلس پر هر اسب و شتر، راس و نفر بود، ديدى چه خبر بود؟
ديدى چه خبر بود؟ ديدى چه خبر بود؟