قلع و قمع در وبلاگستان
بنا به اطلاعات موثق به دستور قاضى مرتضوى قرار است موج جديدى از بگير و ببند در وبلاگ شهر راه بيافتد. بعضى از دوستان اين موج دستگيرىها را با قريب الوقوع بودن خبر حضور هاشمى مرتبط مى دانند. گفته ميشود اين بار قربانيان نه مشارکتى ها و يا کارگزارانى ها بلکه وبلاگ نويسان حرفهاى مانند زيتون هستند. در اين ايام که وبلاگ نويسان همه در مسافرت و آجيل خوران بسر مى برند و خارج نشين ها هم ماتم گرفته اند که نوروزى ديگر گذشت و آنها در ايران نيستند بهترين فرصت براى خشک مغزان است که مغز بادام و پسته را با هم بخورند. گفته مى شود مشارکت هودر در اين پروژه قطعى است و او بزودى به تهران خواهد رفت.
ف.م.سخن که چارچشمى مواظب اوضاع وبلاگستان است و چند جفت چشم تاکنون سوزانده اعلام کرد که اوضاع را به دقت زير نظر دارد. فانوسى ها که دچار کمبود نفت شده اند کرکره را پايين کشيدند و بازار تهران به نشانه اعتراض به حالت تعطيل در آمده است. رحيم مخکوک رفته مخ آرمين راد را کوک کند. بسيجى قديمى که خستگى را هم خسته کرده بود تصميم گرفته کمى استراحت کند. آليوس بين رم و لندن و ساردنيا و آتن و پاريس در گشت و گذار است و به جنبش يارى مى رساند. سام ضيايى با شاملو در بانکوک درگيرى لفظى پيدا کرده است. آبچينوس اعلام کرد باطرى دوربينش تمام شده. مجيد زهرى به پناهگاه رفته و مشغول لينک گذاشتن در خبرچين است. مسعود برجيان هنوز در تلاش براى برقرارى ارتباط با پلتاک است. وبلاگ نويسان راه هاى گسترش همکاريها و بالا بردن هيت را بررسى کردند. قرار شد يک مسابقه شطرنج مکاتبه اى نيز بين وبلاگ نويس ها برگزار شود. عليرضا تمدن به دنبال جور کردن هيات داوران است.
راديوهاى بيگانه وبلاگشهر در اين هفته ساکت بودند. عبدالقادر بلوچ نمى دانم اينهمه خشکى و اتو کشيدگى را از کجا مى آورد. قرار است حسين درخشان راهنماى فارسى روش هوا کردن ماهواره را بزودى در وبلاگ خود قرار دهد. پيش بينى مى شود در هفته اول صد و هشتاد ماهواره (ستلاگ) هوا شوند. ماهواره ها قرار است در برنامه هايشان به هم لينک بدهند. گفته مى شود که قاضى مرتضوى اعلام کرده است: « مگر از روى نعش من رد بشوند. من فضانوردان را هم دستگير مى کنم.»
بعد از سيزده بدر خوابگرد (پدر پارسا!) قصد دارد پنجره پشتى را ببندد و هواکش بالايى را باز کند و براى يک مسابقه ادبى جديد آماده شود. مدير حلقه ملکوت اعلام کرد که قصد کناره گيرى دارد و مسووليتش را به کيوان حسينى ايگناسيو واگذار خواهد کرد. سايه آبى يا «همون آسمون خودمون» اعلام کرد: «حسابشون رو مى رسم، يعنى چى؟ بىکلاسا هر چى دلشون مى خوان ميگن» کورش عليانى چون سوژه براى گير دادن پيدا نکرده بود به اسم بدون واو خودش گير داد. نيما راشدان اعلام کرد که جوانان مناطق دو و سه تهران به دليل سکسى بودن کروبى به او راى خواهند داد. مهدى جامى سيبستان اعلام کرد اين زيباترين مطلبى بود که من امروز خواندم. حامد قدوسى نرخ جديد ارز را بعد از تعطيلات تا هشت رقم اعشار پيشبينى کرد. قرار است از طرف سازمان ملل او را يک مدت بفرستند رواندا ايده هاى اقتصادى اش را آنجا پياده کند.
اين پروژه همان پروژه مهرماه است که بينش معاصر سى هزار دفعه آن را تکرار کرده بود و سعيد.ج با تعامل سازنده و نظرات خاص انديشه هاى سياسى خودش را در گفتمانى خاص به چالش کشيده بود. کسى از اين چالش ها چيزى سر در نياورد. مهشيد راستى چپى اعلام کرد که مردها همشون برن گم شن . خسن آقا از توطئه جديد دشمن با فحش خواهر مادر پرده برداشت . شبح اعلام کرد من خودم هستم با روح هيچ نسبتى ندارم امروز هم نمى شوم. اما هنوز اون طناب دار دور گردن اون خانم بود. بيژن صف سرى معروف به آقا صف سرى و على نون قول دادند امسال به مدت يکروز آهنگ شاد در وبلاگشان بگذارند. آرش سيگارچى عزيز به قاضى پرونده قول داده است که به دليل خوشتيپى کمتر عکس بگيرد. عليرضا تمدن ميکروفن را براى هميشه به سينه چاک داد. پانته آ ى غربتستان اعلام کرد که امسال سال خنده است پس ده دقيقه ميکروفون را در اختيار گرفت. هاله اعلام کرد بابا چرا کسى رو نمى گيرند، بازار لوگو سازى ما کساد شده است. ملا حسنى در يک هجرت تاريخ ساز به ايران برگشت البته نه با ارفرانس بلکه با ارکانادا. خيابان شماره يازده هجو نويس شيک و با طراوت وبلاگستان نايب بر حق ملا حسنى در سرزمين يخ زده کانادا است. هنوزى ها هنوز مشارکتى مى زنند. مشارکتى ها هم هنوز ول معطلند. محمود فرجامى دبش با آن سبيل هاى چنگيزى يک تنه به جنگ کمونيست هاى جلوى روزنامه شرق رفت و مدال لژيون دونور گرفت.
پيش بينى مهم اين است که الپر با يک دعاى ويژه در گوشه وبلاگش به زودى وزير آى تى مى شود و نون همه مان توى روغن است قرار است به هر وبلاگ نويس يک بن هاست مجانى روى بک بن بدهند. حسين خداداد به خدا هم گير داد و چند عدد سوال برايش فرستاد. ناصر نقطه ته خط دوباره تصميم گرفت که کار دست خودش بدهد، آگاهان سياسى معتقدند که او بزودى با يک قالب فوق پيشرفته بر خواهد گشت و با چند نوشته تند و تيز چند نفر از دوستان و آشنايان سابق را دراز خواهد کرد.
چمدان دلار معادلاً به چمدان ريال تبديل شد. طرفداران هاشمى به تبليغات زيرزمينى خود ادامه مى دهند. قرار است هاشمى آمدن خود را به بعد از انتخابات موکول کند. عده اى چمدان به دست به سمت ايران روان هستند و البته اين هيچ ربطى هم به هاشمى ندارد. عباس معروفى گفت: کجا با اين عجله؟ من حاضرم جانم را بدهم که شما نرويد. مگر ديوانه شدهايد؟
پارساى دشمن شناس هم از شدت قاط زدن اعلام کرد: آقا تعطيل کنيد اين لامصبو! اينهم شد کار؟ دلتون خوشه شما هم با اين وبلاگنويسى. (ببخشيد وبلاگ دارى) . برم يک پپسى براى خودم باز کنم. مگه من چيم از شماها کمتره همه اش خودتونو تحويل مى گيريد؟!
سيزده بدر خوبى داشته باشيد. نترسيد بابا. شوخى کرديم. ما هم براى صدمين بار خداحافظى و عذرخواهى مى کنيم!