چند خط ديگر براى ابراهيم نبوى
هر طورى حساب کردم ديدم که اين چند خطى که نوشتم براى هجو نامه ابراهيم نبوى کافى نيست. هر چه فکر مى کنم ميبينم چطور مى شود که يک نويسنده طنزنويس آنقدر وقيح باشد و صدها طنز نوشته قوى و عالى ف.م سخن را ناديده بگيرد به خاطر آدمى به اسم تاجزاده که ناگفته هاى انتخابات مجلس ششم را وجه المصالحه آزادى خود قرار داده و به جاى او جوانان بى گناه را مى گيرند و زندان مى کنند، بدترين توهين را به يک طنز نويس مخلص و باانصاف و به همه وبلاگ نويسان با اسامى مستعار کرده باشد. واقعا بايد تسليت گفت و بايد براى ابراهيم نبوى شفاى عاجل درخواست کرد. چطور جناب نبوى آن روز که «امروز» بوديم، مرحبا مى زديد و مى گفتيد: «پشت هزاران اسم پنهان شده ايم» اين روز ها اگر به رييس جمهور دروغگو بگوييم بالاى چشمت ابرو است يا براى حضرت تاجزاده طنز بنويسيم ميشويم «شومبول»؟ خجالت بکشيد آقاى نبوى!
آرى نبوى و نبوى ها بدانند که وبلاگ نويسان با اسامى مستعار بى اجر و مزد و منت، کار و کاسبى ايشان را کساد کرده اند و جلوى زد و بند هاى حضرات را گرفته و موى دماغ آنها شده اند. هر کس به جنگ وبلاگ شهر برود خودش را به لجن کشيده است. عصر جديدى آغاز شده است و دوران رجز خوانى نويسندگان دوم خردادى مدت ها است که به سر آمده است.