کمدى انتخابات(۱)
آدم بعضى وقتها چيزهايى ميشنود که روى کله اش شمبليله سبز مى شود و به قول علما سکوت جايز نيست!
بهزاد نبوى دوباره گفته است: اساس جمهوريت نظام در خطر است!
احتمالاً اين جمهوريت مثل مردمسالارى دينى يک جور کش لقمه است که هر سال دو دفعه به طور کامل به خطر مى افتد، تعطيل و پلمب و مهر و موم مى شود، اما دوباره سر انتخابات بدون اينکه اتفاق خاصى افتاده باشد، باز به خطر مى افتد!
الهى که من قربان اون تانک ضد مينت بروم چريک جان، شما که سالى سه بار وعده مى دهى روى مين خواهى رفت و جان اضافه دارى و ستاد فلان و بهمان را افشا خواهى کرد، سالى دوبار هم که جمهوريت را در خطر مى بينى!
خنده دارتر اين مضحکه معاون اولى راه انداختن مشارکتى- مجاهدينى ها است. به قول دوستى جمهورى اسلامى هميشه علاقمند است کاريکاتورى از نظام سياسى آمريکا باشد. اينورى ها معاون اول انتخاب مى کنند، آنورى ها مى خواهند يک کانديداى واحد معرفى کنند. هر دو گروه هم در اين نمايش خودشان را گرفتار کرده اند، ضمن اينکه مرگ بر آمريکا هم مى زنند!
خوشمزه ترين جوکى که شنيدم اين است که احمد توکلى گفته است اگر هاشمى بيايد من ديگر گوشم بدهکار شوراى هماهنگى نيست و حتما خواهم آمد!! ولم کنيد ببينم اين هاشمى بچه پررو چى ميگه (دعوا!!) جالب اينجا است که شيفتگان خدمت هم مينامند خودشان را و مثل گرگ گرسنه دارند همديگر را تکه تکه مى کنند!!
خود هاشمى گفته که من هنوز منتظرم جوان ها بيايند و برنامه هايشان را ارائه کنند، خوب آمديم و جوان ها آمدند و برنامه هايشان را ارائه کردند، خوب که چى؟ در چه شرايطى شما تشريف نمى آوريد سردار مربوطه عزيز؟ شما تشخيص مى دهيد که جوانان برنامه هايشان خوب است يا ملت بايد تشخيص بدهند؟ نکند روز بعد از انتخابات مى خواهيد کانديدا شويد؟!
خوشمزه تر از همه اينها واکنش بعضى از آقايان سوپر مدرن روشنفکر ما و اقبال آنها به هاشمى است. مى گويند هاشمى هميشه خودش را به راى گذاشته. حرف درستى است ولى کوچکترين وقعى به راى مردم ننهاده است. چه اگر وقعى مى نهاد بايد بعد از شکست مفتضحانه در انتخابات مجلس ششم، از مجمع تشخيص نيز استعفا مى داد و ديگر گرد انتخابات نمى گشت. راستى اين عشوه هاى خرکى کمک به پيشبرد توسعه سياسى است يا پس برد آن؟! به قول کروبى اين لر بامزه، بيا وسط ديگر! کل چپ و راست و اصلاح طلب و آبادگران و آقا و انصار ولايت و سپاه و کيهانيها و سر کارگزاران را سرکارگذاشته اى که چه بشود؟ ملت کار و زندگى دارند آقا جان، اتوبوس کرايه کرده اند.
باور کنيد سياسيون ما جوک متحرک هستند. خدا اينها را از ما نگيرد که خوب اسباب سرگرمى و هابى هستند.
اونوقت مى گويند سياسى بنويس! بنويسم اينجورى مى شود!
با تمام اين حرفهايى که زدم و مطالبى که نوشتم مثل بعضى از اين وبلاگ نويسان و نويسندگان عزيز مى خواهم يک نتيجه گيرى اساسى کنم و آن هم اين است که اگر مى خواهيم راى بدهيم، همه برويم به کروبى راى بدهيم! لااقل چهار سال سوژه براى خنده خواهيم داشت که!!