زمانى براى دور بودن
وبلاگستان را دوست دارم اما نه مثل سابق بلکه ديگر دلبستهاش هم نيستم. چيزهايى ديدهام اينجا که با آنها زندگى کردهام. آدمهايى که هيچگاه نديدهامشان و نخواهم ديد اما مىشناسمشان و خيلى خوب هم. خاطرههايى خوب از آدمهايى که با نوشتههايشان در ذهن خود تصويرشان مىکنيم هميشه همراه آدم هست. اما در مقابل چيزهايى هم هست که آدم را آزار مىدهند اينجا. نامردىها و نامردمىها، رقابتجويىها، کينهورزىها و رندبازىها، از شانه ديگران بالا رفتنها، دزدى مطلب، دزدى ايده، دزدى دوست، منفعتنگرى و مصلحتسنجى، زدوبند و بازى با آدمها، تفتيش عقايد، طعنه زدن و دخالت در زندگى خصوصى ديگران و …
نمونه اخيرش همين داستان کذايى وبلاگ برتر دويچهوله. پارسال اعتراض کردم اما زياد اعتنايى نشد وبلاگستان هم ساکت ماند. امسال دوباره دويچهوله همان کار شماتتبار پارسال را انجام داده و ليست وبلاگهاى برتر را از حسين درخشان گرفته (امسال جناب درخشان برخلاف سال پيش نه تنها اعتراضى نکرده بلکه سرافرازانه مىگويد صداى آلمان ليست پيشنهادى او را تنها با يک تغيير به عنوان وبلاگهاى برتر معرفى کرده است!). وبلاگستان نسبت به کار غيراخلاقى و غيردموکراتيک، باز ساکت و منفعل است. اين به کنار در عجبم از دوستان عبور کرده از فيلتر استصواب وبلاگستانى که بشکنزنان و شادىکنان به رقص در آمدهاند گويا که فتح الفتوح کردهاند. دوستان و سروران فراموش کردهاند که شان آنها اجل از اين مسائل است. يادشان رفته که آنها نيازى به اين رقابتهاى غيرسالم، کمارزش و مخرب ندارند و نوشتههايشان هميشه خواندنى هستند. حتى اگر بنا بر انتخاب هم هست، بياييد سازوکارى دموکراتيک پيدا کنيم که خودمان انتخاب کنيم و ديگران برايمان انتخاب نکنند. (پيشنهادهايى قبلاً داده بودم که همه مغفول ماند.) از رسانههاى وبلاگستانى و آنها که داعيه زعامت و بهره گيرى از وبلاگستان دارند نيز در عجبم بهويژه از سکوتى که بر اين بىعدالتى و بدعت خطرناک مىورزند. حسين درخشان که شخصاً هيچ دشمنى با او ندارم، ديگر عادت کرده که چون احمد جنتى کانديداى برتر انتخاب و استصواب را اجرا کند.
جا دارد از نيکآهنگ کوثر عزيز که مسوولانه و صادقانه از همه خواست به او راى ندهند به سهم ناچيز خود به عنوان يک عضو کوچک خانواده وبلاگنويسان تشکر کنم. غرض تلخ کردن کام دوستان نبود. سکوت نتوانستم کرد. با نوشتهاى ديگر در مورد موضوعى متفاوت برخواهم گشت تا از کوپن اين هفته خود بهتر استفاده کنم.
ايام خوبى داشته باشيد.
پىنوشت:
الف) از بيت يکى از مراجع عاليقدر وبلاگستان [شوخى!] پيغام فرستادند در پاراگراف اول «باهاشان» غلط است. من نمىدانم چه غلط است و چه درست. خيلى به جايى برنمىخورد کلمههاى محاورهاى فارسى را در وبلاگمان استفاده کنيم. دست کم براى کسى که دور است از ايران تداعى اين کلمات هميشه خاطره برانگيز بوده. اما باشد، اصلاحش مىکنم به جايش مىگذارم «با آنها» و طعم جمله را مىگيرم.
ب) نيکآهنگ و حامد عزيز هم بيکار ننشستند و با پيشنهادهايى مشخص وارد اين بحث شدهاند. گفتنى در اين مورد بسيار است و دوستان بحثى را هم در بخش نظرات حامد شروع کردهاند و اصل فلسفه «وبلاگ برتر» را زير سوال بردهاند.